فئودور داستايوسكي ، نويسنده شهير روس (1821-1881) ، از بزرگترين و تاثير گذار ترين نويسندگان روسيه است. نوشته هاي وي از مردمي حكايت دارد كه اغلب عصيان زده، بيمار و حتي روان پريش هستند!
در بسياري از آثار وي يك مثلث عشقي وجود دارد. بدين معني كه خانمي در بين عشق دو مرد قرار مي گيرد.
داستان كتاب ماجراي خانوادهاي عجيب و شرح نحوهٔ ارتباطي است كه بين فئودور كارامازوف، پيرمرد فاسدالاخلاق و متمول با سه پسرش به نامهاي ديميتري، ايوان و آليوشا و پسر نامشروعش به نام اسمردياكوف وجود دارد.
اين كتاب توسط بسياري از دانشمندان، مثل اينشتين، فرويد و هايدگر مورد تحسين قرار گرفته است.
بهر حال از جمله كتاب هايي است كه "بايد" خوانده شود!
چند فيلم (كه دو تايشان بيشتر معروف هستند)، يكي روسي و يكي هم آمريكايي (1958 ريچارد بروكس) هم از كتاب ساخته شده است.
برادران كارامازف (فئودور داستايوسكي) 1
برادران كارامازف (فئودور داستايوسكي) 2
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۱ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۰۷:۵۷:۳۴ توسط:ايران فايل موضوع:
نظرات (0)
جان اشتاين بك نويسنده آمريكايي معاصر ، اين كتاب را در سال 1939 منتشر كرد. جان ، متولد 1902 در كاليفرنيا و فوت شده در سال 1968 مي باشد. نوشته هاي وي ، منجر به كسب جايزه نوبل ادبيات براي جان شد (1962). نوشته هاي وي در دوراني نگاشته شده كه درد ناشي از مدرن شدن جامعه، باعث آسيب به تهيدستان شده بود. از جمله كتاب خوشه هاي خشم، كه سرگذشت خانواده اي كشاورز است كه بعلت از دست دادن زمين شان، از شرق به غرب آمريكا مهاجرت مي كنند.
اتفاقات در سال 1930 رخ ميدهد. در اين سال مشكلات بزرگ اقتصادي، كمر خانواده هاي فقير را مي شكند.
از اين كتاب فيلمي هم توسط حان فورد ساخته شده (1940) كه قابل قبول است، اما ، خواندن كتاب لطف ديگري دارد.
خوشه هاي خشم (جان اشتاين بك)
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۱ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۰۷:۵۷:۳۳ توسط:ايران فايل موضوع:
نظرات (0)
در اينجا داستان بسيار بسيار كوتاه بدشانسي (58 كلمه) نوشته "آلان اي ماير" را براي تان مي گذارم:
____ وقتي بيدار شدم تمام تنم درد مي كرد و مي سوخت. چشم هايم را بازكردم و ديدم پرستاري كنار تختم ايستاده.
او گفت: «آقاي فوجيما. شما خيلي شانس آورديد كه دو روز پيش از بمباران هيروشيما جان به در برديد. حالا در اين بيمارستان در امان هستيد».
با ضعف پرسيدم :«من كجا هستم؟»
آن زن گفت :«در ناگازاكي» ! _____
Bad Luck
by Alan E. Mayer
I awoke to searing pain all over my body. I opened my eyes and saw a nurse standing by my bed.
“Mr. Fujima,” she said. “You were lucky to have survived the bombing of Hiroshima two days ago. But you’re safe now here in this hospital.”
Weakly, I asked, “Where am I?”
“Nagasaki,” she said.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۱ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۰۷:۵۷:۳۲ توسط:ايران فايل موضوع:
نظرات (0)
در اين قسمت، يكي ديگر از داستان هاي كوتاه نوشته شده توسط نويسنده آمريكايي،
"ارنست همينگوي" را براي شما گذاشته ام.
اين داستان بيش از دو صفحه نيست، و از طنزي تلخ حكايت مي كند كه نشان ميدهد افراد بي گناه، ناخودآگاه درگير جنگ ميشوند. اين افراد بيشترين آسيب را از جنگ خواهند ديد.
پيرمرد سر پل
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۱ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۰۷:۵۷:۳۱ توسط:ايران فايل موضوع:
نظرات (0)
ارنست همينگوي رمان For Whom the Bell Tolls را در سال 1940 نوشته است. البته به نظر من ترجمه درست تر اين است: "زنگ براي آنها به صدا در مي آيد".
رابرت جردن آمريكايي در بحبوحه جنگ داخلي اسپانيا به واحد هاي بريگارد بين المللي پيوسته است. از او خواسته ميشود تا بعنوان متخصص مواد منفجره در اسپانيا پلي را منفجر كند. در اين مسير رابرت با دختري از گروه شورشيان بنام ماريا آشنا ميشود.
در جنگي كه در مي گيرد، گروه چريكي، تمام آنها را نابود ميكند. در همين لحظه جردن متوجه ميشود كه نابودي پل، ديگر فايدهاي نخواهد داشت. اما بايد مأموريت خود را به پايان برساند، ولي در حين انفجار پل پايش ميشكند. به اطرافيان دستور ميدهد تا از آنجا فرار كنند و خود همان جا، در حاشيهي جنگل، پشت مسلسل مينشيند و منتظر آمدن دشمن ميماند. بدون شك او بر خلاف ميلش مرگ را ميپذيرد.
هدف از گذاشتن نام صداي زنگ در اين كتاب، زنگ كليسا ميباشد كه در زمان مرگ انسانها به صدا درميآيد و اشاره به دوران جنگ دارد. اين صدا براي سربازان كشته شده در جنگ هم نواخته ميشد. چيزي كه باعث تمايز اين داستان با ساير داستانهاي مشابه آن شده، اين است كه در شرايطي كه فقط قتل و خونريزي اتفاق ميافتد، زيباترين جلوههاي زندگي بشري يعني عشق نمايان ميشود.
جملاتي زيبا از كتاب:
- رستگاري نهايي از آنِ آنهايي است كه مرگ را به پيروزي بدل ميسازند.
- آدم براي شكست آفريده نشده، ممكن است نابود شود، اما شكست نميخورد.
- چه فايدهاي دارد كه ما جنگ را ببريم ولي هدف خودمان را از انقلاب ببازيم؟
- چطور ممكن است بدون داشتن ايمان به پيروزي نهايي، بجنگيم و فاتح شويم.
- كسي كه فقط فكر حفظ جان باشد وجودش براي ديگران مايهي خطر است.
- هيچ ميداني چه درد بيدرماني است كه انسان در تمام مدت عمرش از نظر ظاهري زشت باشد ولي خودش بداند كه باطناً زيبا و خوشسيرت است؟
زنگ ها براي كه به صدا در مي آيند
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۱ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۰۷:۵۷:۳۰ توسط:ايران فايل موضوع:
نظرات (0)